کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

هواشو داشته باش

دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۰۴ ب.ظ


چشمایِ روشنش تو تاریکی هوا و قرمزی چراغ ترمزِ ماشینِ جلویی عصبی بنظر میرسید ، میدونستم از ترافیک سنگین دمِ غروب کلافه شده ، بوق های متوالی،  دنده ای که با حرص جا به جا میکرد و نفس های عمیقش بهم میگفت باید واسه آرامشش کاری کنم ، به دستاش که رو دنده بود نگاه کردم و دستمو گذاشتم رو دستش ، خواستم بفهمه حواسم بهش هست مثلِ تمامِ وقتایی که با اینکار بهش اطمینان داده بودم کنارش هستم و حالشو میدونم. 

نگاهش از رو به رو کَنده شد ، اول زٌل زد به دستم بعد به صورتم نگاه کرد و خندید.

یادِ حرفِ عزیزجون افتادم، همیشه میگفت مَرد جماعت همین که بدونه هواشو داری دِلش به زندگی گرم میشه و آرامش میگیره ، به مَردِت نشون بده حواست بهش هست مادر...

حواسم بود ، به عصبانیتش ، به خستگیاش ، به بندِ ساعتش که سابیده شده بود ، دٌکمه ی پنجم پیراهنش که لَق میزد ، آلارم خسته کننده ی گوشیش ، حتی وقتی با عشق بهم نگاه میکردٌ نشون میدادم حواسم بهش نیست ، حواسم بود ...

از عزیز جون یاد گرفته بودم آرامش دادن و اطمینان بخشیدن آمپول نیست که به طرف مقابل تزریق  کنی داستان نیست که تو گوشش بخونی و انتظار داشته باشی خودش بفهمه هواشو داری ....

باید نشونش بدی ، حتی اگه اندازه ی گذاشتن دستت روی دستش ساده باشه !

گاهی

دستتو رویِ دستم بذار

من این آرامشِ

دو نفره رو دوست دارم.


| نازنین عابدین پور |

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • ۹۵/۱۲/۰۲
  • ۶۴۲ نمایش
  • پروازِ خیال ...

نازنین عابدین پور

نظرات (۱)

  • سمیه سادات
  • مثل همیشه عالی:))
    پاسخ:
    مثل همیشه ممنونم :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی