او دو زن دارد
یکی بر روی تختش می خوابد
دیگری بر روی بستر رویایش .
که او را دوست دارند ،
یکی در کنارش پیر می شود
دیگری جوانی اش را به او هدیه می کند
و می گذرد .
یکی در قلب خانه اش
دیگری در خانه ی قلبش .
| مرام المصری |