کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

حواست هست؟

يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۲۱ ب.ظ


نشسته بودم کنار پنجره و داشتم محوطه دانشکده رو نگاه میکردم، درِ کلاس باز شد و اومد نشست رو به روم، یه لحظه جا خوردم، موهاشو کوتاه کرده بود، انقدر کوتاه که اگه دست میبردی لای موهاش از بین انگشت های دستت هیچ تارِ مویی بیرون نمیزد.

قبل از اینکه حرفی بزنم خندید گفت چیه؟ توام مثه بقیه میخوای بگی موی بلند خیلی بیشتر بهت میومد؟ میخوای بگی اونجوری خیلی جذاب تر بودی؟

هیچی نگفتم و فقط نگاهش کردم،

ادامه داد از صبح که اومدم دانشگاه هر کدوم از بچه ها که منو میبینن همینو بهم میگن

گفتم خب راست میگن دیگه موی بلند خیلی بیشتر بهت میومد،

یکم اومد نزدیک تر زل زد تو چشمام، گفت یه سوال دارم

سرمو تکون دادم که سوالت چیه؟

گفت چرا قبل از اینکه کوتاه کنم یبار بهم نگفتی موهات قشنگه؟ چرا حتی یبار به زبون نیاوردی که فلانی موی بلند بهت میاد؟

راست میگفت، تا حالا بهش نگفته بودم، پا شد و از کلاس رفت بیرون،

فردای اونروز ندیدمش توی دانشگاه، بچه ها گفتن دیروز کارای انصرافش انجام شد و رفت واسه همیشه. یکم ناراحت شدم اما بعد یادم رفت، یه هفته از رفتنش گذشت،

من کلاسهای روز دوشنبه رو بخاطر اینکه تا ظهر سرکار بودم دیر میرسیدم دانشگاه، اون دوشنبه وقتی رفتم سر کلاس دیگه اون صندلیِ ردیفِ آخر کنارِ پنجره برام خالی نبود!

وقتی با بچه ها نشسته بودیم به حرف زدن، دیگه کسی نبود با یه لیوان نسکافه بیاد کنارم بشینه و وقتی داشتم الکی مخالفت میکردم و حرفای غیر منطقی میزدم با حرفام موافق باشه، دیگه کسی نبود یک ساعت توی سلف منتظر بشینه و از کلاسش بزنه که تنها ناهار نخورم، دیگه هیچ خبری از این اهمیت دادن ها نبود، اما من اینارو وقتی فهمیدم که رفته بود، واسه همیشه رفته بود، انقدر ندیدمش که رفت!

میدونی ما بعضی وقتا اون کسی که باید ببینیم رو نمیبینیم، حسش نمیکنیم، انقدر بهش اهمیت نمیدیم که سرد میشه، ذوقش کور میشه! مگه آدم چقدر تحمل داره؟

وقتی یه نفر بهت اهمیت میده نیاز داره که گاهی به روش بیاری، بهش بفهمونی فلانی حواسم هستا، حتی بعضی وقتا آدم جلوی آینه که می ایسته، خودش رو از چشم اون کسی میبینه که بخاطر اون توی ظاهرش تغییر ایجاد کرده، نیاز داره یه جور دیگه نگاهش کنی، یه کلمه بگی فلانی امروز فرق کردی، آدم نیاز داره، میفهمی؟ این نیاز اگه برطرف نشه برای همیشه میره، اول رفتنش رو باور نمیکنی، چون انقدر حضور داشته، انقدر پررنگ بوده که هیچ وقت فکر نمیکردی بذاره بره!

اما ببین...آدمای اینجوری وقتی رفتن، وقتی نبودن جای خالی شون بدجوری حس میشه، با توام...حواست هست؟


| علی سلطانی |

  • موافقین ۶ مخالفین ۰
  • ۹۶/۰۸/۰۷
  • ۱۰۷۴ نمایش
  • پروازِ خیال ...

علی سلطانی

نظرات (۳)

آقای سلطانی بدجوری دارید با روان من بازی میکنید با این متنها ، دارم خودآزاری میکنم با خوندن متنهاتون ، دیشب چیزهایی هست که نمیدانی رو خوندم ، الانم این ، ایییییییییی وااااااااایی
پاسخ:
بله آقای سلطانی خیلی خوب مینویسن
ممنون بابت حضورتون :)
واااای عالیههههههه علی سلطانی
امیدوارم هرروز موفق تر از قبل باشه و قلمش پایداااار
پاسخ:
بله خیلی خوب مینویسن
انشالله :)
ممنون بابت حضورتون :))

ماموریت کاری رفته بودم ، بعد از یک هفته برگشتم شرکت 

یه نیرو اضافه شده بود ، کل مجموعه ۱۲ نفر بودیم 

غرقش شدم ، غرق نگاهش ، متانت و غم خاصی تو چهره اش بود ، منی که همش غمگین بودم ، فقط موزیک غم گوش میکردم ، اون نگاهش منو جذب کرد ، چهره ای از غم اما زیبا . 

به بهونه ای نشستم پیشش و شروع به حرف زدن باهاش کردم ، صحبت هاش پخته بود برام جذاب بود . 

تا رسیدن به خونه فقط نگاهش جلوی چشمام بود ، صحبت هاش توی کوشم 

ساعت ۱۱ شب پیام اومد ، سلام مزاحم نیستم 

نه چه مزاحمتی ( تمام حسم میگفت خودشه ) 

از شما خوشم اومده 

مکه منو دیدی ؟ 

نمیدونم حسم میگه 

کجا مشغولی ؟ 

تازگی ها یه شرکت خصوصی 

باورم نمیشد خودش بود . 

بعد از ۲ سال تصمیم گرفتیم شرکت تاسیس کنیم . 

اما شاید رفتارهای من توی این دوسال باعث شد فکر کنه من خیانت میکنم 

بهم خیانت کرد 

فهمیدم 

خواستم ببخشم 

الان ۱۲ سال هست که با همیم ولی همو نداریم 

نتونستم ببخشمش و نه توان دل کندن دارم 

‌خواستیم بریم 

رفتیم 

ولی برگشتیم 

کاش می‌شد دل کند ، کاش می‌شد بخشید و وصل شد 

مایی که تو ۲۸ سالگی همو داشتیم و تو ۴۰ سالگی همو نداریم 

-------------

 

پاسخ:
چه متن غم انگیز قشنگ دوستداشتنی ای
نمیدونم واقعیه یا نه
برای خودتون اتفاق افتاده یا نه
حتی اگر برای شما واقعی نباشه ( امیدوارم که نباشه ) برای خیلیای دیگه هست
ولی امیدوارم هیچوقت هیچ کسی این حس ها رو تجربه نکنه...
ممنونم بابت به اشتراک گذاشتنش
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی