دیوانهوار پشت سرش دویدم
از پلهها پایین رفتم
فریاد زدم: شوخی بود، باور کن
از پیش من نرو
لبخندی ترسناک چهرهاش را پوشاند
به سردی گفت:
در باد نایست، سرما میخوری...
| آنا آخماتوآ / ترجمه: احمد پوری |