کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

غروب‌ ها

سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۶، ۰۵:۴۴ ب.ظ


خوو کُن به تنهایی؛

 وقتی غروب‌ ها

 تنها سهمِ تو از خورشیدند...!


| رضا کاظمی |

  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • ۹۶/۱۱/۱۰
  • ۷۷۸ نمایش
  • پروازِ خیال ...

رضا کاظمی

نظرات (۷)

❤️️
پاسخ:
❤️
  • آسـوکـآ آآ
  • ای بابا :(
    پاسخ:
    :(
  • زهرا اردیبهشتی
  • تلخ بود ):
    ولی دلنشین :)
    پاسخ:
    مرسی که همیشه اینجا رو میخونی :)
  • زهرا اردیبهشتی
  • راستی دقیقا چند وقته ایت وبلاگ رو داری؟!
    حیف دیر پیدا کردمتون :)
    پاسخ:
    دوسال و یک ماه و چند روز میشه :D
    حیف که زودتر اینجا رو پیداش نکردی تا با کامنت هات خوشحال و ذوق زده م کنی...
    و خداروشکر که الان هستی ❤️:)
    <!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4; mso-font-charset:1; mso-generic-font-family:roman; mso-font-format:other; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:0 0 0 0 0 0;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4; mso-font-charset:0; mso-generic-font-family:swiss; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:-520092929 1073786111 9 0 415 0;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-unhide:no; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; margin-top:0cm; margin-right:0cm; margin-bottom:8.0pt; margin-left:0cm; text-align:right; line-height:107%; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} .MsoChpDefault {mso-style-type:export-only; mso-default-props:yes; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} .MsoPapDefault {mso-style-type:export-only; margin-bottom:8.0pt; line-height:107%;} @page WordSection1 {size:612.0pt 792.0pt; margin:72.0pt 72.0pt 72.0pt 72.0pt; mso-header-margin:36.0pt; mso-footer-margin:36.0pt; mso-paper-source:0;} div.WordSection1 {page:WordSection1;} -->

    چهارده ساله که بودم ؛ عاشق پستچی محل شدم.خیلی تصادفی رفتم در را باز کنم ونامه را

    بگیرم ، او پشتش به من بود.وقتی برگشت قلبم مثل یک بستنی، آب شد و زمین ریخت! انگار

    انسان نبود، فرشته بود ! قاصد و پیک الهی بود ، از بس زیبا و معصوم بود!شاید هجده نوزده

    سالش بود.

    نامه را داد.با دست لرزان امضا کردم و آنقدر حالم بد بود که به زور خودکارش را از

    دستم بیرون کشید و رفت.

    از آن روز، کارم شد هر روز برای خودم نامه نوشتن و پست سفارشی!تمام خرجی هفتگی ام ،

    برای نامه های سفارشی می رفت.تمام روز گرسنگی می کشیدم، اما هر روز؛ یک نام

    ه سفارشی

    برای خودم می فرستادم ،که او بیاید و زنگ بزند، امضا بخواهد، خودکارش را بدهد و من یک

    لحظه نگاهش کنم و برود.

    تابستان داغی بود.نزدیک یازده صبح که می شد، می دانستم الان زنگ میزند! پله ها را پرواز

    میکردم و برای اینکه مادرم شک نکند ،میگفتم برای یک مجله م

    ینویسم و آنها هم پاسخم را

    میدهند.حس میکردم پسرک کم کم متوجه شده است.آنقدر خودکار در دستم می لرزید که

    خنده اش میگرفت .هیچ وقت جز سلام و خداحافظ حرفی نمیزد.فقط یک بار گفت :چقدر نامه

    دارید ! خوش به حالتان !

    و من تا صبح آن جمله را تکرار میکردم و لبخند میزدم و

    به نظرم عاشقانه ترین جمله ی دنیا

    بود.

    -

    چقدر نامه دارید ! خوش به حالتان !

    عاشقانه تر از این جمله هم بود؟ تا اینکه یکروز وقتی داشتم امضا میکردم، مرد همسایه فضول

    محل از آنجا رد شد.مارا که دید زیر لب گفت : دختره ی بی حیا.ببین با چه ریختی اومده دم

    در ! شلوار

    شو !

    متوجه شدم که شلوارم کمی کوتاه است.جوراب نپوشیده بودم و قوزک پایم بیرون بود.آنقدر

    یک لحظه غرق شلوار کهنه ام شدم که نفهمیدم پیک آسمانی من، طرف را روی زمین خوابانده

    و باهم گلاویز شده اند!

    مگر پیک آسمانی هم کتک میزند؟

    مردم آنها را از هم جدا کردند.از لبش

    خون می آمد و می لرزید.موهای طلاییش هم کمی خونی

    بود.یادش رفت خودکار را پس بگیرد.نگاه زیرچشمی انداخت و رفت. کمی جلوتر موتور پلیس

    ایستاده بود.همسایه ی شاکی، گونه

    اش را گرفته بود و فریاد می زد.

    از ترس در را بستم.احساس یک خیانتکار ترسو را داشتم !روز بعد پستچی پ

    یری آمد، به او

    گفتم آن آقای قبلی چه شد؟ گفت: بیرونش کردند! بیچاره خرج مادر مریضش را میداد.به خاطر

    یک دعوا !

    دیگر چیزی نشنیدم. اوبه خاطر من دعوا کرد!کاش عاشقش نشده بودم !

    از آن به بعد هر وقت صبح ها صدای زنگ در میشنوم، به دخترم میگویم: من باز میکنم!

    سالهاست

    که با آمدن اینترنت، پستچی ها گم شده اند.

    دخترم یک روز گفت :یک جمله عاشقانه بگو.لازم دارم.

    گفتم :چقدر نامه دارید.خوش به حالتان!

    دخترم فکر کرد دیوانه ام...

    خیلی خوب بود گفتم شاید خوشتون بیاد

    پاسخ:
    این متن خیلی قشنگ قسمتی از داستان پستچی چیستا یثربی هست
    ممنونم که فرستادیش❤️
    حتما توو یه پست میذارمش
    یکی را دوست دارم
    ولی افسوس او هرگز نمیداند
    نگاهش میکنم شاید
    بخواند از نگاه من
    که او را دوست می دارم
    ولی افسوس او هرگز نمیداند
    به برگ گل نوشتم من
    تو را دوست می دارم
    ولی افسوس او گل را
    به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
    به مهتاب گفتم ای مهتاب
    سر راهت به کوی او
    سلام من رسان و گو
    تو را من دوست می دارم
    ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزید
    یکی ابر سیه آمد که روی ماه تابان را بپوشانید
    صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
    بگو از من به دلدارم تو را من دوست می دارم
    ولی افسوس و صد افسوس
    زابر تیره برقی جست
    که قاصد را میان ره بسوزانید
    کنون وامانده از هر جا
    دگر با خود کنم نجوا
    یکی را دوست می دارم
    ولی افسوس او هرگز نمیداند

    فریدون مشیری
    پاسخ:
    وقتی شعر سروده ی فریدون مشیری باشه دیگه حرفی باقی نمیمونه :)
    خیلی ممنون
    تنهایی یعنی
    پر باشه
    ولی کسی نباشه
    که هی بزنی به مماغش!
    از خواب ناز بیدار شه!
    پاسخ:
     آخی :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی