کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

قلم طلایی

پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۶، ۰۷:۴۰ ب.ظ


از پله های سن بالا آمد، جایزه ی قلم طلایی ونیز را از هیئت داوران تحویل گرفت و برای سخنرانی پشت جایگاه ایستاد.

کاملا میدانست که قرار است چه جملاتی را به زبان بیاورد. کلمه به کلمه ی جملاتش را بارها با خودش تکرار کرده بود.

گفت:«یه روز معلممون بهم گفت هدف اون چیزیه که اگه تلاش کنی بهش میرسی. آرزو اونه که اگه علاوه بر تلاش، کمی خوش شانس هم باشی بهش میرسی. ولی رویاها ساخته شدن واسه نرسیدن.»

مکث کرد و دوباره ادامه داد:«بین تموم روزهای هفته همیشه جمعه هارو بیشتر دوست داشتم. جمعه ها پدرم استراحت میکرد، سر کار نمیرفت. من کمتر عذاب وجدان سربار بودن داشتم. تو تموم اون روزایی که بابا هنوز آفتاب طلوع نکرده از خونه میزد بیرون، فقط یه رویا داشتم. اینکه یه روز از در خونه بیام تو، تو صورتش زل بزنم و بگم: من به اندازه ی هممون پول در میارم، به اندازه ی خودم، مامان و تو. دیگه نیازی نیست بری سر کار. دیگه میتونی صبح ها تا هروقت دلت میخواد بخوابی»

بغضش را قورت داد و ادامه داد:«حق با معلممون بود. من تو همه ی این سالها تموم تلاشم رو کردم که ثابت کنم حق با  اون نیست، اما نشد. رویاها انگار واقعا ساخته شده بودن واسه نرسیدن. پدرم هیچ وقت زیر دِین کسی نرفت. زیر دِین منم نرفت. خیلی زودتر ازاینکه اون روز برسه، خوابید. اینبار اما برای همیشه.»

بعد سرش را دور تا دور سالن چرخاند و گفت:«میدونم که اینجایی، میدونم که صدامو میشنوی. پولی که با بردن این جایزه بهم میرسه، از قیمت تموم میوه ها و غذاهایی که نخوردیم، از تموم قسط های ماشین و خونه، از هزینه ی تموم سفرهایی که با هم نرفتیم، بیشتره. اما نمیتونه منو به رویام برسونه. نه این، و نه حتی بیشتر از این. نویسنده خوبی شدن هدف من بود، بردن این جایزه آرزوی من، اما رویام هنوزم همون رویای بچگی هامه».

بعد پله های سن را به آرامی پایین آمد و از سالن خارج شد.


| محمدرضا جعفری |

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • ۹۶/۱۲/۱۷
  • ۷۰۷ نمایش
  • پروازِ خیال ...

محمدرضا جعفری

نظرات (۴)

چقدر قشنگ بود ...

روز زن و عیدتونم مبارک :)
پاسخ:
ممنونم...جناب جعفری خیلی خوب مینویسن :)

ممنونم، عید شمام مبارک :))

دردناک اما بسیار زیبا...

حیف که زمان مجال جبران نمیدهد...


پاسخ:
زمان بی رحمه :)
عزیزم...
چ غمناک...
پاسخ:
اهوم :(
  • زهرا اردیبهشتی
  • میم_جعفری بینظییییییره !
    خوشحالم که با نوشته هاش آشنا شدم
    قشنگ با روح و روان آدم بازی میکنه نوشته هاش ...
    و ممنون از تو
    از طریق وب تو آشنا شدم با نوشته هاش
    پاسخ:
    انقدر با احساس و دلنشین و ملموس مینویسه که خیلی راحت به دل میشینه :)
    خوشحالم که باعث این آشنایی شدم
    خواهش میکنم :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی