کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

سوار بر اتوبوسی که از "تو" دورم کرد

جمعه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۵۸ ب.ظ


سوار بر اتوبوسی که از "تو" دورم کرد

که بی "تو" بغض شوم دست‌های گرمت را...

که حسرتم بشود لمس کردن موهات...

که تن کنم کت خاکستریِ چرمت را...

 

"تو" را مدت یک روز و چند ساعتِ تلخ

ندیدمت جز در چشم‌های راننده

که ناگهان وسط جاده عاشقم شده بود...

میانِ بغض خراسانیِ دو خواننده!


دو چشمِ قهوه‌ایِ رنگ چشم‌های خودت

چرا دروغ بگویم؟ نگاهِ گرمی داشت...

و تووی آینه با چشم‌هاش می‌خندید

و مثل "تو" کتِ خاکستریِ چرمی داشت

 

"تو" را بغل کردن در نهایت احساس

میانِ وحشیِ پر اضطرابِ بازوهاش

و بوسه چسباندن رویِ التهاب لبش

و دست بردنِ با عشق بر سر و موهاش

 

به چیزهای زیادی که تووی فکرم بود

به عاشقت شدن و بعد از آن، رها شدنم

به چشم‌هات؛ به مو‌هات؛ به طنین صدات

به در نهایتِ وابستگی جدا شدنم...

 

به شکل‌های زیادی "تو" را بغل کردم

به شکل‌های زیادی،  ولی جواب نداد!

نه عشق، نه بوسه، نه نگاه، نه آغوش...

به چشم‌هام کسی جز خود "تو" خواب نداد


به شکل‌های زیادی "تو" را بغل کردم

دلیلِ خود کشیِ این زنِ جوان بودی!

سوار بر اتوبوسی که از "تو" دورم کرد

"تو" چشم‌های تمام مسافران بودی


| مهتاب یغما |

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۷/۰۵/۱۲
  • ۴۶۲ نمایش
  • پروازِ خیال ...

مهتاب یغما

نظرات (۱)

  • زهرا اردیبهشتی
  • چه زیبا
    و البته چه تلخ ..!

    ریتم قشنگی داشت..
    پاسخ:
    ممنونم عزیزم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی