کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

ضمیر ساده ی خوشبخت

چهارشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۳۵ ق.ظ


رفتن، همین فعل به ظاهر ساده و سطحی

پاهای من را بی تو دائم در سفر می خواست

می خواستم پیشت بمانم تا ابد اما 

او با تو بودن را برایم مختصر می خواست


هی التماسش کردم و گفتم که من برگی

از یک درخت ریشه دارم خاک من اینجاست

در چشمهای نانجیب اش خواندم این نامرد

تا ریشه ات را برکند از جا تبر می خواست


دست مرا از شاخه هایت کند بعد از آن

مانند برگی خسته در بحبوحه ی طوفان

با اینکه با خود برد از تبریز تا تهران

اما از این هم دوریم را بیشتر می خواست 


می خواست سردرگم بمانم بی تو سردرگم

پس رفتم و پیدا شدم در خلوت مردم

اما ندانستم که زهر نیش این کژدم

من را به دور از دیگران و لال و کر می خواست


گفتم خدا را شکر هجران بهتر از وصل است

با درد دوری عشق بازی می کنم با شعر

و تازه فهمیدم که تاب داغ هجران، هم

مرد کهن می خواست و هم گاو نر می خواست


آری کم آوردم در این بحران کم آوردم

بعد از تو من فورا به جایت همدم آوردم

یک جفت مرغ عشق همراه دو تا گلدان

چون بار سنگین غمت چندین نفر میخواست


گاهی مرور خاطرات دور و شیرینت

لبخند تلخی می نشاند گوشه ی لبهات

یادش بخیر آن روزها جایی اگر می رفت

در انتخاب روسری از من نظر می خواست


من روزهای تلخ را رد کرده ام دیگر

حالم به زور قرص و شربت بهتر از قبل است

آن روزها جایی اگر هم شعر می خواندم

آه از نهاد حاضران در جمع بر می خواست


| مهدی مهدوی |

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • ۹۷/۰۵/۲۴
  • ۴۳۵ نمایش
  • پروازِ خیال ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی