کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسین منزوی» ثبت شده است

 

گُزیدم از میان مرگ‌ها، این گونه مردن را:

تو را چون جان فشردن در بر آن‌گه جان سپردن را

 

| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

راه صبح

۲۶
خرداد

 

گل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایم

چراغ از خنده ات گیرم که راه صبح بگشایم

 

| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

کمندی

۰۱
ارديبهشت

 

عشق آن‌قَدَر از موی تو زنجیر به‌هم بافت

‏تا ساخت کمندی که کشانید به بندم

 

| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

گناهش با من

۲۲
اسفند

 

تو بگو وصف لب یار، گناهش با من

تو بخوان نغمه ی دلدار، گناهش با من

 

تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار

مستی ت با بغلت هر دو گناهش با من

 

تو مرا گرم بخوان گرم بگیرم در بر

مردمان هر چه بگویند، گناهش با من

 

تو بمان در بر من محرم اسرارم باش

گر بگویند گناه است، گناهش با من

 

روز محشر که خدا نامه ی ما می بیند

به شعف گویداز این عشق گناهش بامن

 

| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

آن باش

۰۵
اسفند

 

هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش

هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش

برای آنکه نگویند، جسته‌ایم و نبود،

تو آن‌که جسته و پیداش کرده‌ام، آن باش!

 

| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

 

از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم

نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم

 

| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

 

تو آن بهشت برینی که جان خاکی من

برای داشتنت عین آرزو شده است...

 

| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

 

بیدار نشستم که غمت را چو چراغی

از شب بستانم به سحر بسپرم امشب

 

|حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

نشان بوسه

۰۷
خرداد

 

چگونه می‌سپری تن به بوسه‌های رقیبم؟

نشان بوسه‌ی من در کدام سوی تنت نیست؟

 

| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

برق خنده هایت

۱۸
فروردين

 

خورشید گو نخندد، صبحی تتق نبندد

ای برق خنده هایت، از آفتاب خوش تر

 

| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

مجال بوسه

۱۸
اسفند

 

مجال بوسه

به لب‌‌های خویشتن بدهیم

که این بلیغ‌ترین

مبحث شناسایی‌ست.

 

| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

نام تو

۱۹
خرداد


نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را

تا خون بَدل به باده شود در رگان من


| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

دیوانه جان

۱۱
شهریور


ای حاصل ضرب جنون در جانِ جانِ جانِ من

دیوانه در دیوانگی دیوانه در دیوانه جان


| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

پا نکشم زِ کوی تو!

۲۷
ارديبهشت


ای که همه نگاهِ من، 

خورده گره به روی تو 

تا نرود نفس زِ تن، 

پا نکشم زِ کوی تو...!


| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...


آمیزه ی سرشت منی تو، فرمان سرنوشت منی تو

جبری و در مقابله با تو، دل حق اختیار ندارد...


| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

آوارم

۲۵
آذر


بی تو آوارم و بر خویش فرو ریخته ام

ای همه سقف و ستون و همه آبادی من


| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...

یاد تو را

۰۵
مهر


گرچه تو دوری از برم، همره خویش می برم

شب همه شب به بسترم یاد تو را، به جای تو


| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...


اگر باید زخمی داشته باشم که نوازشم کنی

بگو تا تمام دلم را شرحه شرحه کنم

زخم‌ ها زیبایند

و زیباتر آن‌ که تیغ را هم تو فرود آورده باشی...


تیغت سِحر است

نوازشت معجزه

و لبخندت تنظیفی از فواره‌‌ی نور

و تیمار داری‌‌ ات کرشمه‌ ای میان زخم و مرهم


عشق و زخم از یک تبارند

اگر خویشاوندیم یا نه

من سراپا همه زخمم

تو سراپا همه انگشت نوازش باش


| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...


من در تو به شوق و تو در آفاق به حیرت

نایاب ترین فصل تماشای من اینست


| حسین منزوی |

  • پروازِ خیال ...