کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علیرضا اسفندیاری» ثبت شده است


هیچ زنی را، در هیچ کجای دنیا نمی توانی پیدا کنی که به یک باره عاشق مردی شود.

زن ها آرام آرام در یک مرد جوانه می زنند.

اما امان از وقتی که زنی، در وجود مردش ریشه بدواند.

این جور عشق های یک زن را، هیچ تبری نمی تواند از پا در بیاورد.

حالا می خواهد تبر زمان باشد، یا حتی تبر مرگ... 

اما چرا...همیشه یک استثنا وجود دارد.

و آن برای از ریشه خشکاندن یک زن، خیانت به عشق اوست!


| مکالمه غیر حضوری / علیرضا اسفندیاری |

  • پروازِ خیال ...

تقویم بهار

۲۴
اسفند


بیا موهای زمستان را شانه کنیم...

سردی دست هایش را

بسپاریم به دل های گرم مان...

بهار،

دختری ست با موهای پریشان

عاشق اش باش...

پیشانی اش را ببوس

ستاره های شب را

یک به یک بباف به گیسوان

این مسافر خسته از راه...

برای یک بار هم که شده

مهر را بنشان در تقویم بهار.

شکوفه ای باش

رها شده از اسارت برف.

جوانه ای باش

پر از لبخند خدا.


| علیرضا اسفندیاری |

  • پروازِ خیال ...

لب های تو

۰۳
مرداد


آسمان لب های من

به شوق بوسیدن

ردی پای توست

که شب هایم را

روشن می کند...


| علیرضا اسفندیاری |

  • پروازِ خیال ...

مرا بی هوا نبوس!

۳۰
ارديبهشت


مرا بی هوا نبوس!

دیوانه...

قلبم فرو می ریزد

مگر نمی دانی

شکوفه های بهاری

با هر نسیم کوچکی

می افتند

به زیر پای درخت...

اینطور ویرانگر

مرا نبوس!


| علیرضا اسفندیاری |

  • پروازِ خیال ...

خود بارون

۲۴
فروردين


زن: از کی فهمیدی دوستم داری؟ اصلا تا کی عاشقم می مونی؟

مرد: می گن هیچ کس اولین قطره ی بارون رو ندیده... آخرین قطره ی بارون رو هم... 

از بارون؛ اول و آخرش رو هیچ کسی به یاد نداره و ندیده...

همه فقط خود بارون رو به یاد میارن.

این که از کی و کجا عاشقت شدم رو نمی دونم. تا کجا رو نمی دونم...

من از تو؛ فقط تو رو می دونم!


| مکالمه ی غیر حضوری / علیرضا اسفندیاری |

  • پروازِ خیال ...


می گویند 

تنها صداست که می ماند...

لعنتی...

صدایم کن

می بینی

تنها صداست 

که ویرانم می کند...


| علیرضا اسفندیاری |

  • پروازِ خیال ...


خودخواهی بزرگی ست

تو را خواستن

تو را داشتن...

تو را باید قاب کرد

میان چشم های پنجره

باید نفس کشید

تک تک بوسه هایت را

تو همان گرمای "ها" کردنی

بین دست های سرما زده ی خورشید

در یک زمستان بی طلوع

تو انتظار یک رسیدنی

در انتهای یک سکوت

تو سپیدی یک شعری

در بی واژه گی خیال

تو همانی که می شود

به خاطر سپرد

بی آن که خیس شد

زیر باران خاطراتت

چه خوب است که تو

هر آنچه هستی

همانی...


| علیرضا اسفندیاری |

  • پروازِ خیال ...