کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عمران میری» ثبت شده است


درد یعنی مچاله ی شعری

توی سطل زباله ات باشم

درد یعنی تو بی خبر باشی

عاشق چند ساله ات باشم


| عمران میری |

  • پروازِ خیال ...

خاطره ها

۳۱
فروردين


بعد از تو بگو این من بیچاره چگونه 

در یک چمدان جا بدهم خاطره ها را؟


| عمران میری |

  • پروازِ خیال ...

غم تو

۱۵
بهمن


کارم شده هى بغض کنم اشک بریزم!

آخر غـمِ تو میجـوَد این خرخره ها را ..


| عمران میرى |

  • پروازِ خیال ...

خط لبت

۱۷
آبان


هرچه غم بود بیا پشت سرت جا بگذار

به موازات لبم خط لبت را بگذار


| عمران میری |

  • پروازِ خیال ...

غم عشق

۲۲
مهر


میزی که بدون تو، اداره کُنَدم نیست 

من سخت گرفتارِ گرفتاری خویشم 

تو غرق فراموشیِ قولی که ندادی 

من بی تو ولی غرق وفاداری خویشم 


گرمم به حقوقی که سر برج گرفتم 

تا اُدکلنی اصل برای تو بگیرم 

می خواستم از فال فروش سر کوچه 

فالی جهت وصل برای تو بگیرم 


از موی سرم کم شد و از فِرچه ی کفشم 

پیراهنم از دکمه ی گردن خفه می شد

من کارشناسی که ته کارگزینی 

هی پشت همین شعر نگفتن خفه می شد


با این که تو خارج شدی از دسترس اما 

مشغول همان گوشی خاموش تو بودم 

توبیخ شدم بس که سر کار نرفتم 

از بس که در اندیشه ی آغوش تو بودم 


تو رفته ای و دردِ نمی خواهی امت بود 

من مانده ام و خواهش می خواهمت ای عشق 

این وضع پریشان من، این میز و اداره 

حالا تو بگو من چه کنم با غمت ای عشق...


| عمران میری |

  • پروازِ خیال ...


عاشقت باشم و پنهان کنم و پیر شوم 

این خودش فلسفه ی عشق درونی من است


هی نگاهت بکنم ، گم بشوم در چشمت 

گم شدن در شب چشمان تو پیدا شدن است 


| عمران میری |

  • پروازِ خیال ...