کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پریسا صالحی» ثبت شده است

 

آرام به شانه‌ام می‌زند

که بگوید هستم

پلک‌هایم را شاید بلرزاند

ریشه‌هایم را نه!

مردی که من دوستش دارم

پاییز است...

 

| پریسا صالحی |

  • پروازِ خیال ...

سرگردانم

۱۳
خرداد

 

خودش را به هر دری می زند

سر از خیابانی بی انتها در می آورد

 

فکر کن

چقدر تنهاست!

که به سایه ی نداشته اش می خندد و

دست می اندازد دور گردن تمام رهگذرها

 

سرگردانم!

چون بادهایی که معلوم نیست

از کجا دل کنده اند

و به کجا می روند.

 

| پریسا صالحی |

  • پروازِ خیال ...

درختان خم شده

۲۱
مرداد


چه لذت دردناکی ست،

رها بودن

مثل بادها

و گذشتن از همه جا و همه کس

روزی اگر خواستی به یادم بیاوری

به درختان خم شده نگاه کن

که از یک سو

توان دل کندن از زمین ندارند

و از سوی دیگر

از انتظار خسته شده اند.


| پریسا صالحی |

  • پروازِ خیال ...


خودم را ادامه می دهم

در پیراهنی

که زیباترم می کند

در چمدانی

که حجم بیشتری از من را می گیرد و

به خیابان می روم

تا باقی مانده ام را گم کنم

حالا که هیچ اتوبوسی

ما را به جایی نمی رساند،

حالا که هیچ کدام از این ایستگاه ها

چیزی برای منتظر ماندن ندارند،

فکر کن

به زنی که زیبایی اش را

کنار تابلوی "توقف ممنوع" جا گذاشته و ...

بیا باقی مانده ام را با خودت ببر

تنها شده ام

آنقدر تنها

که ادامه ای ندارم.


| جمعیتی از خودم / پریسا صالحی |

  • پروازِ خیال ...

بی خود منتظرت هستم

۰۶
ارديبهشت


بی خود منتظرت هستم و

هربار

که صدای به هم خوردن در را می شنوم

از جا می پرم

بی خود دلم را خوش کرده ام

به پیراهنی مانده روی بند

تو ناگهان رفتی و

بادها

هر روز هم که بیایند

چیزهایی که برده اند را

هرگز برنمی گردانند.


| پریسا صالحی |

  • پروازِ خیال ...