کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۱۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

اتاق

۲۰
بهمن

 

اتاق

جهان کوچکى ست

براى این همه تنهایى...!

 

| سید محمد مرکبیان |

  • پروازِ خیال ...

 

با من حرف بزن

آن طور که رودخانه ای با دشت

درختی با سایه‌اش

گیاه با نور

خواب با ساعت چهار و ده دقیقه‌ی صبح

با من حرف بزن

اگر نه دهانم را بیرون می‌آورم

و دور می‌اندازم!

 

| محمد عسکری ساج |

  • پروازِ خیال ...

این من و تو

۲۰
بهمن

 

این من، نه منم، اگر مَنی هست، تویی

وَر در برِ من پیرهنی هست، تویی

 

در راه غمت، نه تن به من ماند و نه جان

ور زآنکه مرا جان و تَنی هست، تویی

 

| علاءالدوله سمنانی |

  • پروازِ خیال ...

نامت

۱۹
بهمن

 

انگشتهای من

می بارند

و نام تو

می روید...

 

| عمران صلاحی |

  • پروازِ خیال ...

 

مرد‌ها یک زن را برای همیشه در قلبشان نگه میدارند، زنی که عاشقش هستند..!

زنِ محبوس در قلبشان، شعر میداند، آواز میخواند...

بین اشک و خنده‌اش فاصله‌ زیادی نیست

آسان اشک میریزد، بلند بلند میخندد...

تنها آرایش‌اش لبخندیست که دیوانه می کند و چشمانی که تا عمق وجودش را آشکار...!

مردها اما کنار زنی دیگر شب‌ها به خواب می روند

و صبح‌ها چشم باز می کنند

زنی که فقط دوستش دارند..!

آن زن اصول زنانگی را از بَر و  اشک‌اش چون لبخندش لحظه‌ای و بی‌روح است..!

آن زن احتمالا بیکاری‌هایش در سالن‌های مُد و زیبایی سپری می شود

و خوب میداند که چگونه رفتار کند تا نافذتر باشد...!

او تعیین میکند مردش کدام کت را با کدام پیراهن بپوشد تا بهتر بنظر برسد

او مادری در خون‌اش نهُفته و همسری نمونه است

مرد‌ها ترجیح میدهند با زنی که دوستش دارند زندگی و زنی‌ که عاشقش هستند را کنج قلبشان پنهان کنند..!

همین است علت اینکه این شهر پُر است از دخترکان عاشق و تنها

و مردانی موفق که زنی موفق پشتشان ایستاده است...

دنیای مرد‌ها بی عشق نیست

اما این را فراموش نکن که عشق هرگز برای مردها اولویت نیست...!

 

| سارا اسدی |

  • پروازِ خیال ...

 

آیا این شب است

که باعث می‌شود به تو فکر کنم؟

یا من هستم

که برای فکر کردن به تو

انتظار شب را می‌کشم؟

 

| ازدمیر آصف |

  • پروازِ خیال ...

مُژه هایت

۰۵
بهمن

 

چشمهایت دو ابر باران زاست

روی گونه ات ترانه می بارد

چشم هایت دو کاسه ی صبر است

سال قحطی سراب می کارد

چشم هایت دو کاسه ی چینی ست

ترس های شکستنی دارد

 

آای بانوی معنی ممتد

مژه هایت رقیب مثنوی است

مژه هایت دو تیغ کافر کش

مثل چاقوی قتل کسروی است

مژه هایت دو لات چاقوکش

مثل شعبان عصر پهلوی است

 

| علی محمدی شوپی |

  • پروازِ خیال ...

رویاها

۰۵
بهمن

 

رویاها

زیباتر از آنند که

حقیقت داشته باشند

به رویا می‌مانی

دور و دست نیافتنی

 

| سایبر هاکا |

  • پروازِ خیال ...

تنها او

۰۴
بهمن

 

در نگاهش پرنده ای را دیدم

که به آرامش رسیده بود

دهانی که فیروزه ای حرف می زد

و بهار را خوشبو می کرد،

زندگی آنقدر به او نزدیک بود

که می توانستم رفتار باد را در قلبم لمس کنم

می توانستم صمیمیت باغ را

در میان شاخه ها حس کنم،

تنها در دست های او کلمه

به رهایی می رسید

و دلتنگی در صدایش به بار می نشست

 

| بهنام مهدی نژاد |

  • پروازِ خیال ...

 

من کسی را از خودم دیوانه‌تر می‌خواستم

سر نمی‌پیچید اگر یک روز سر می‌خواستم

 

اهل عشق و عاشقی، اهل تمنا، اهل درد

این چنین دیوانه‌ای را همسفر می‌خواستم

 

می‌نشستم روبه‌رویش روبه‌رویم می‌نشست

لحظه‌های عاشقی از او نظر می‌خواستم

 

او قدح در دست و من جام تمنایم به کف

هر چه او می‌داد من هم بیشتر می‌خواستم

 

من کجا؟ در می‌زدن سودای خیامی کجا؟

من پی جامی دگر جامی دگر می‌خواستم

 

هر زمان هر جا که می‌افتادم از مستی به خاک

تکیه می‌کردم به می از خاک برمی‌خاستم

 

بارها فرموده؛ روزی خواستی از من بخواه

من تو را می‌خواستم روزی اگر می‌خواستم 

 

گوشه‌ای دنج و تو و جام می و قدری نگاه

از خدا چیز زیادی را مگر می‌خواستم؟

 

| محمد سلمانی |

  • پروازِ خیال ...

کدام عاشق

۰۴
بهمن

 

کدام عاشق را دیده ای

که چشم هایش

زیباتر از صورت معشوق نباشد؟

 

| رسول ادهمی |

  • پروازِ خیال ...

پیش از این...

۰۳
بهمن

 

پیش از این گفته بودم:

من و تو

چون دو خط موازی نداریم

هیچ هنگام دیدار،

حتی در سرانجام  آن بیکرانه...

لیک امروز بینم همه جا

بر لب عاشقانی که خوانند

آن ترانه،

در کنار توام جاودانه...

 

| محمدرضا شفیعی کدکنی |

  • پروازِ خیال ...

ای غم

۰۳
بهمن

 

نسبت شاعری به من دادی

کاش دشنام می‌فرستادی!

«عاشقم»، عاشقی که در غم عشق

لذتی یافت بهتر از شادی

منِ تنها اسیر تنگم و تو

ماهی آب‌های آزادی ... ‌

از پریزادگان و سنگدلان

دل ربودی و آدمیزادی

گرچه یادی نمی‌کنی از من

رفتی و تا همیشه در یادی

سایه‌ات را خدا نگه دارد

ای غم ای نعمت خدادادی!

| سالیان / سجاد سامانی |

  • پروازِ خیال ...

 

باید گریه کنم

اما نه برای فاجعه

برای اینکه بازمانده را، نجات یافته می‌دانند...

 

| معین دهاز |

  • پروازِ خیال ...

 

صبح

که خانه را ترک می‌کنم، جوانم

و شب،

پیر به خانه باز می‌گردم با اندوهی هزار ساله

چهار دیواری خانه‌ام،

آرام و صبور

پذیرای پیرمردی است که

سحرگاهان جوان برمی‌خیزد.

 

| عباس کیارستمی |

  • پروازِ خیال ...

حال مرا دید

۰۲
بهمن

 

حال مرا دید و کمی آهسته تر رفت

با من مدارا کردنش را دوست دارم

 

| هاتف مهدی قنبری |

  • پروازِ خیال ...

جنگ شاید...

۰۲
بهمن

 

ﻣﺎ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﯾﻢ،

ﻣﺎ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺪﻩ ﺍﯾﻢ

ﺑﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ﺗﻬﻤﺖ ﻧﺰﻧﯿﻢ،

" ﺟﻨﮓ "

ﺷﺎﯾﺪ ﺩﻟﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻧﺎﻡ ﮔُﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ...!

 

| محمد افندیده |

  • پروازِ خیال ...