خاک را تو بر سرم بریز
پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۱۱ ق.ظ
همین که دوستت دارم
همین که داغ بر دل
هر دو در این دنیا
هم زخم و هم رازیم
یعنی خوشبختم
یعنی خوشبختی
دستهایت را سجده میکنم
قرارمان باشد به وقت بیقراریها
سر من روی شانهات آرام
موهایم خیس شود از اشک
و مرا تا خانه ابدیمان همراهی کنی
و من سر از سجده بر نمیدارم که دستانت مُهر لبانم به وقت پرستیدن توست
خاک را تو بر سرم بریز
من شهد لبانت را با خود تا هر دو جهان به کندوان زمان میبرم
دستانم داستان دستانت را دست به دست روایت میکند و باز سر از سجده بر نخواهم داشت
تا قنوت از سر بگیری
آندم که هوای چشمان خوشبختمان در یک تلاقی
بی هیچ ابری بارانیست!
خاک را تو بر سرم بریز
خاک را تو بر سرم بریز
دستهای تو خوشبختیم را مرسولند!
| ناشناس |
- ۹۵/۰۸/۲۰
- ۵۱۸ نمایش