کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۱۵ مطلب در اسفند ۱۴۰۰ ثبت شده است

بهار امسال

۲۹
اسفند

 

خدایا

از آن پرنده‌ی کوچک سبز

اگر خبر داری

بهار امسال را

پر از سلام و ترانه کن!

 

| سید علی صالحی |

 

 

سال نو مبارک دوستانِ جان!
به اندازه ی همه ی شکوفه های بهاری براتون آرزوهای قشنگ دارم 🌸🍃
غم و غصه از دلتون دور، سلامتی، عشق و خنده‌ی از ته دل براتون آرزو می کنم
بهارتون مبارک ❤️ 

  • پروازِ خیال ...

 

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک

شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک

آسمان آبی و ابر سپید

برگ‌های سبز بید

عطر نرگس، رقص باد

نغمه شوق پرستوهای شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می‌رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه‌ها و دشت‌ها

خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها

خوش به حال غنچه‌های نیمه‌باز

خوش به حال دختر میخک که می‌خندد به ناز

خوش به حال جام لبریز از شراب

خوش به حال آفتاب

ای دل من گرچه در این روزگار

جامه رنگین نمی‌‌پوشی به کام

باده رنگین نمی‌بینی به جام

نقل و سبزه در میان سفره نیست

جامت از آن می که می‌‌باید تهی است

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم

ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

گر نکوبی شیشه غم را به سنگ

هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

 

| فریدون مشیری |

  • پروازِ خیال ...

آغازگر

۲۷
اسفند

 

می رفت زمستان و چنین گفت طبیعت،

دستان تو، آغازگر فصل بهار است...

 

| ناشناس |

  • پروازِ خیال ...

 

" منّی رسالَهُ حُبّ

و منکِ رِسالَهُ حُبّ

و یَتَشَکَّلُ الرَّبیع..."

 

از نامه‌‌های عاشقانه‌ی من

از نامه‌های عاشقانه‌ی تو

بهار شکل می‌‌گیرد...

 

| نزار قبانی |

  • پروازِ خیال ...

بهار، بهار

۲۶
اسفند

 

 

بی آنکه بوی تو را بشنوم

ریشه‌های سیاهم

در تاریکی بیدار می‌شوند

فریاد می‌زنند:

بهار، بهار...

شاخه‌های درختم من!

به آمدنت معتادم...

 

| شمس لنگرودی |

  • پروازِ خیال ...

 

دوستت دارم

هم چنان که چیزهای سربسته و گنگ را

در خفا

جایی میان سایه و جان...

 

| پابلو نرودا |

  • پروازِ خیال ...

چنان بهار

۲۳
اسفند

 

من تو را بی دروغ

چنان بهار دوست داشتم...

 

| متین آلتوک / ترجمه: سیامک تقی زاده |

  • پروازِ خیال ...

ای سرزمین!

۱۹
اسفند

 

ای سرزمین!

کدام فرزندها،

در کدام نسل،

تو را آزاد، آباد و سربلند،

باچشمان باور خود خواهند دید؟

 

| محمود دولت آبادی |

  • پروازِ خیال ...

 

نیکبخت آن که دریافت

زمینی که بر آن ایستاده است

به وسعتِ ناچیز کف پای اوست

نه بیشتر...

 

| فرانتس کافکا |

  • پروازِ خیال ...

با خاطرات...

۱۸
اسفند

 

شاید از یاد هم رفته باشیم

اما بهار؛

ناجوانمردانه؛

همه‌ی گذشته را زنده می‌کند...

میدانی انسان با چه می‌میرد؟

با خاطرات...

 

| چیستا یثربی |

  • پروازِ خیال ...

غربت آن است

۱۷
اسفند

 

این‌که مردم نشناسند تو را غربت نیست

غربت آن است که یاران ببرندت از یاد

 

| فاضل نظری |

  • پروازِ خیال ...

می روم از تو...

۱۶
اسفند

 

منی که سوز زمستان‌ام را

با خود به خانه‌ات آوردم،

ببین،

ببین

که چه گرم و

چه پُر بهار

می‌روم از تو!

 

| اسماعیل خویی |

  • پروازِ خیال ...

چه گویم؟

۱۶
اسفند

 

حال خود گفتی: بگو، بسیار و اندک هرچه هست

صبر اندک را بگویم، یا غم بسیار را؟

 

| هلالی جغتایی |

  • پروازِ خیال ...

 

این‌ روزا که حال و هوای عید و بهاره، از جلوی هر مغازه ای که رد میشی نوشته پالتو پنجاه درصد تخفیف، بارانی ۷۰ درصد تخفیف. یه کم دیگه که بگذره پلاکارد می‌زنن اصلا شما بیا بخر، لباس زمستونی و گَرم ۱۰۰ درصد تخفیف! چند ماه پیش هم اگه از جلوی همون مغازه ها رد می شدی زده بودن مانتوی بهاره فلان قدر تخفیف، تی شرت آستین کوتاه بیسار قدر تخفیف، حراج کردیم لباسای بهاره و تابستونی رو، فقط ببر! چرا؟! چون دیگه به درد نمی خورن، چون وقتِ درستِ بودنشون گذشته، زمانی که احتیاجی بوده به بودنشون نبودن، به خاطر این که دیگه قرار نیست دردی دوا کنن، برای این که وسط گرمای تابستون اون پالتوی خزدار فلان قیمتی به کار نمیاد، یا توی سرمای استخون سوزِ بهمن به هیچ دردی نمی‌خوره اون لباس نازکِ تابستونیِ رنگ روشن!

می‌خوام بگم اگه به شما و  بودنتون جایی نیازه، اگه زخمی هست که میشه مرهمش شین، اگه دردِ مگویی هست که محرمشین، اگه آتیش و تبی هست که می‌تونین مثل یه لیوان آب یخ باشین براش، اگه عرق سرد و لرزی هست که می‌تونین با گرمای وجودتون درمونش باشین، اگه می‌تونین آروم و قرار دل بی قراری باشین، انقدری دست دست نکنین که ارزش بودنتون تخفیف بخوره، کم بشه، هیچ بشه!

حواستون به تیک تاک ثانیه های ساعت و گذر بی وقفه ی زمان باشه که اگه وقتش بگذره، اگه بهارش بشه زمستون، گرماش بشه سرما و زخمش جذام، اگه نبودنتون بشه عزرائیل و جون بگیره، دیگه بودنتون دردی دوا نمی کنه از کسی، حتی اگه حکم نوش دارو داشته باشین برای سهراب!

 

| طاهره اباذری هریس |

  • پروازِ خیال ...

تو باور نکن!

۱۵
اسفند

 

در زمستان، خشک

در پاییز زرد

و در بهار سبز می شوند؟

تو باور نکن عشق من!

دوست داشتن اگر

به جان درخت ها هم بیفتد

چهار فصلشان شکوفه باران است...

 

| فرشته رضایی |

  • پروازِ خیال ...