فکر می کردم
در این ظهر تابستانی
همان تاپ سفیدت را
که مثل تکه ای ابر می نشیند
بر نیم تنه ی آفتاب
بر تن کرده باشی
اما تو باز هم
غافلگیرم کرده ای
با این ساتن نازک قرمز
و چند تشبیه دست اول را روی دستم گذاشته ای
من را به شب عید می بری
به ماهی سرخ سه دمی که در تنگی بلور می رقصد
به عصر ولنتاین وشاخه رزی فرانسوی که فروشنده قیمتش را بالا برده
آری
تنها تو می توانی
اینگونه در شعرهای من
دو فرهنگ را به زیبایی به هم گره زنی!
| محسن حسینخانی |
خدا رو شکر که خوبی و رو به راهی!
الهی که هرچی خوبی و قشنگیه مال تووووو :)
منم خوبم قشنگم :)
البته بهتره بگم خوبیم^^
دو تا شدم!!!
چند ماهه تو دلی دارم^^
تبریک به دوست اردیبهشتیمون...
شما دو تا نشدید، دو جان شدید...
آرزوی آرامش و سلامتی دارم...
ممنونم😍
دو جان :)
چه قشنگ ^^
خیلییییی ممنونم
:)
کجایی عزیزدل؟!
نبودنت طولانی شده ):
انشاالله خیر باشه...
خیلی وقته منتظرشون هستیم...
آره هیچوقت سابقه نداشته اینجوری طولانی مدت غیب بشه!!
دلتنگتم عزیزدل
زود بیا
:/
"پاسخ"عزیز برگرد
:(
یعنی کسی واقعاً هیچ خبری از ایشون نداره؟
پس برگشتین...
:)
عه اومدی؟؟
اینجاس که شاعر میگه:
آمدی؟! وه که چه مشتاق و پریشان بودم :)
خیلی دلم تنگ شده بود برات
عزیز دلممممم ^^
تقریبا یه هفته دیگه میرم واسه تعیین جنسیت ببینم دختره یا پسر😍🌱
حدودا دی ماه دنیا میاد
خیلی قشنگ بود :)
به این میگن متن؛ ناخودآگاه باعث میشه تک تک کلماتش رو تصور کنی...