تو به یک زن نیاز داری!
تو به یک زن نیاز داری!
به یک زن که صبح ها با نوازش عاشقانه اش از خواب نازت بیدارت کند...
و با یک صبحانه ی شیرین و بوسه ی کوچک بر لبت از تو خداحافظی کند...
تو به یک زن نیاز داری!
که وقتی خسته و گرسنه از سرکار برمیگردی و در خانه را وامیکنی بوی قورمه سبزی اش کل خانه را گرفته باشد! و صدای قل قلش از اشپز خانه بیاید...و تو آرام از پشت بغلش کنی و یک بوسه کوچک بر گردنش بزنی و او از هیجان به شوق بیاید!
تو به یک زن نیاز داری!
به یک زن که وقتی یک دنیا مشکل در سرت ریخته است بروی و او را در اغوش بگیری چشمانت را ببندی و در اغوشش فرو بروی و او با دستان لطیفش نوازشت کند و آن وقت تمام مشکلاتت از یادت برود...
تو به یک زن نیاز داری!
که دستانت را بگیرد در خیابان به این سو و آن سو بدود با دیووانه بازی هایش تو را به وجد بیاورد و با شیرین زبانیش به خنده بیندازتت حتی گهگاهی حرصت بدهد! و تو هزاربار از وجود او شکر کنی....
تو به یک زن نیاز داری!
که با غافلگیرترین برنامه خبر پدرشدنت را به تو بدهد! و تو تا شب در شوک و هیجان باشی! به یک زن که فرزندت را به دنیا بیاورد و اورا در اغوش بگیرد وتو هردوی انهارا بغل کنی!
تو به یک زن نیاز داری!
که هر روز نگران تو و فرزندانت بشود....و تا اخرین سفارش ها را قبل از رفتن به شما نکند ارام نگیرد...
تو به یک نیاز داری!
به یک زن که وقتی خوابت گرفت سرت را بر روی شانه ی او بگذاری دستانش را ببوسی بغلش کنی و در اغوش گرمش با نوازش های ارامش به خواب بروی...
تو به یک زن نیاز داری...
که به زندگیت شادابی و نشاط ببخشد ک گردوخاک های خانه ات را پاک کندو برق بیندازد! و هرروز به گل های گلدان با عشق آب بدهد مواظب همه چیز باشد،نگران همه چیز شود،عاشق همه چیز زندگی تو شود و تمام کارهایش را باعشق بخاطرت انجام دهد، حتی وقتی به یادت افتاد یک قلم بردارد و در دفتر شعرش چند خطی از تو بنویسد!...
تو به یک زن نیاز داری که از هوای تو استشمام کند...و هر لحظه با اسم تو نفس بکشد!
تو به یک زن نیاز داری!
تو برای تک تک لحظه هایت به یک زن نیــاز داری!
| غزل مسلمی |
- ۹۵/۱۰/۰۲
- ۴۹۶ نمایش