گریه کردم
سه شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۱۶ ب.ظ
هر جا که حرفت شد همان دَم گریه کردم
خود را به یک گوشه کشاندم گریه کردم
جاى تو غم را بو کشیدم با نوازش
بر روى زانویم نشاندم گریه کردم
هر روز خوابیدم که شب بیدار باشم
هر شب نشستم شعر خواندم گریه کردم
باران که زد با بغض پشت رُل نشتم
در التهاب شهر راندم، گریه کردم
تا آشنایى دیدم از حال تو پرسید
جایت سلامت را رساندم، گریه کردم
تار سفیدى بین موها دیدم امروز
آنقدر بر خود خیره ماندم، گریه کردم...!
| سید تقی سیدی |
شاعری نیست که شعراش غمگین نباشه...همه دلشون گرفته ست