تا عاقبت پاییز شد
پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۱۴ ب.ظ
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد
کاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد
تیر دیوانه شد و مرداد هم از شهر رفت
از غمت شهریور بیچاره حلق آویز شد
مهر با بی مهری و نامهربانی میرسد
مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد
بی تو یک پاییز ابرم، نم نمِ باران کجاست؟
بی تو حتّی فکر باران هم خیال انگیز شد
کاش میشد رفت و گم شد در دل پاییز سرد
بوی باران را تنفّس کرد و عطر آمیز شد
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد...
| فرهاد شریفی |
- ۹۹/۰۸/۱۵
- ۳۶۳ نمایش
سلام پاییزتون مبارک. لطفا اگه شد این شهر رو بیلرید توی صفحه اول سایت و بازنشر بدید، خیلی قشنگ و دلنشینه
ممنونم از حسن انتخابهاتون. از طرف من به تیم تون خدا قوت بگید و ازشون تشکر کنید