چه چیزهایی ما داشتیم و بیخبر بودیم!
دست، تنها برای شیون نیست
روزی میآید که با آنها انار بچینیم
رنگی که جهانم را در بر گرفته است
از چشمهای تو سرریز میشود
تو برای صدا زدن
چه اسم قشنگی داری!
من هم دستهای بلندی،
نه برای چیدن انار،
که برای دراز کردن به سمت تو دارم.
چه چیزهایی ما داشتیم و بیخبر بودیم!
| علی الفتی / ترجمه: محمد مرادی |
- ۰۴/۰۷/۲۳
- ۸۸ نمایش


اوییییی خودا چقدر قشنگ بود:)))))