مثل درختی که شناسنامهاش را
میخ کرده اند
روی تن اش
زخم هایت را
به رهگذران
نشان
می دهم
| ناهید عرجونی |
ای بابا... اول صبحی آدمو دچار میکنید، دچار شعر، دچار درد، دچار نبودن، نداشتن، تنهایی
چی بگم وقتی کاظم بهمنی اینقدر قشنگ از خجالت یار دراومده:
هـرگز تـو هـم مـانـنـد مـــن آزار دیــدی؟
یار خودت را از خــودت بـیـزار دیــدی؟
آیــا تـو هـم هر پــردهای را تا گشودی
از چــارچـوب پـنـجـره دیــوار دیــدی؟
نـام کـسی را در قـنـوتت گـــریـه کـردی؟
از «آتـنـا» گـفـتن «عــذابَ النـّار» دیدی؟
در پـشـت دیـوارِ حیاطی شعـر خوانـدی؟
دل کـنـدن از یــک خــانه را دشـوار دیدی؟
آیا تو هم با چشمِ بـاز و خیسِ از اشک
خوابِ کسی را روز و شب بـیـدار دیدی؟
رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه؟
بیـمار بـودی مثلِ من؟ بیمار دیــدی؟؟
حقـا که بـا مـن فــرق داری... لااقـل تـو
او را که می خواهی خودت یک بـار دیدی
گاهی سر بزن...
سر رو که زده،
به یک نفر نیازمندیم که بیاید و بماند...
:(((((((((((((((((((((((((
پرواز خیال؟
وقت است که باز آیی... 🤪
❤️
دل بی تو به جان آمد...
ای بابا... اول صبحی آدمو دچار میکنید، دچار شعر، دچار درد، دچار نبودن، نداشتن، تنهایی
چی بگم وقتی کاظم بهمنی اینقدر قشنگ از خجالت یار دراومده:
هـرگز تـو هـم مـانـنـد مـــن آزار دیــدی؟
یار خودت را از خــودت بـیـزار دیــدی؟
آیــا تـو هـم هر پــردهای را تا گشودی
از چــارچـوب پـنـجـره دیــوار دیــدی؟
نـام کـسی را در قـنـوتت گـــریـه کـردی؟
از «آتـنـا» گـفـتن «عــذابَ النـّار» دیدی؟
در پـشـت دیـوارِ حیاطی شعـر خوانـدی؟
دل کـنـدن از یــک خــانه را دشـوار دیدی؟
آیا تو هم با چشمِ بـاز و خیسِ از اشک
خوابِ کسی را روز و شب بـیـدار دیدی؟
رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه؟
بیـمار بـودی مثلِ من؟ بیمار دیــدی؟؟
حقـا که بـا مـن فــرق داری... لااقـل تـو
او را که می خواهی خودت یک بـار دیدی