چطور می شود
- ۰ نظر
- ۱۶ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۳۴
- ۴۴۲ نمایش
نمى خواهم خاطره اى دور باشم در ذهنت
که هرسال
وقت فوت کردن شمع هاى روى کیک زنده مى شود
نمى خواهم زنى باشم
که لب هایش از فرط نبوسیدن ترک برداشته
و براى غربت کاکتوس هاى پشت پنجره گریه مى کند .
دامنم را پر مى کنم از بهار
و شیراز شیراز برایت نارنج مى بارم
و با عطر وحشى ام
دیوانگى ات را از قفس آزاد مى کنم
و مى چرخانم در شهر .
برایم سعدى بخوان
و عشق را در تنم رها کن
شبیه باد که روسرى ام را با خود برد .
| الینا نریمان |
نمی خواهم خاطره ای دور باشم در ذهنت
که هر سال
وقت فوت کردن شمع های روی کیک !
زنده می شود ...
نمی خواهم زنی باشم
که لبهایش از فرط نبوسیدن ترک برداشته
و برای غربت کاکتوسهای پشت پنجره !
گریه میکند ...
دامنم را پر می کنم از بهار
و شیراز ، شیراز برایت نارنج می بارم
و با عطر وحشی ام
دیوانگی ات را از قفس آزاد می کنم !
و می چرخانم در شهر ،
برایم سعدی بخوان
وعشق را در تنم رهاکن
شبیه باد که روسری ام را با خود برد ....
| الینا نریمان |