نبین به چهره جوان ماندهام...دلم پیر است
من از شکست و شکست از صدای من سیر است
تو را قسم به عزیزت که پیش من دیگر
نگو که شیر، اگر پیر هم شود شیر است
کسی مرا نپسندید و باز میچرخم
که این حکایتِ تلخِ چراغِ آژیر است...
چه قدر خاطرهی ناتمام دارم من!
که اسم تک تکشان حکمت است و تقدیر است
مرا امید به یک اتفاق تازه نده
برای خیلی از این اتفاقها دیر است...
من از نماز به این نکتهاش رسیدم که
سلام وقتِ خداحافظی چه دلگیر است!
| سید سعید صاحب علم |
- ۴ نظر
- ۱۷ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۱۵
- ۶۷۱ نمایش