از پیوندِ عاشقانه ی ما
فقط ، حلقه های اشکی که
در چشمانِ هم انداختیم ، مانده است!
| مینا آقازاده |
برای صبح شدن
نه به خورشید نیاز است
نه خنده های باد ؛
چشم هایت را که باز کنی،
موهایت که پریشان بشود،
زندگی
عاشقانه طلوع خواهد کرد...!
چقدر
پریشان است
زنی که هر روز
موهایش را
پشت سرش جمع می کند
وَ نمی گذارد که باد
تنهایی اش را
میانِ مردم پخش کند...
سالهاست
برای رسیدنمان
سبزه ها را گره می زنم؛
افسوس!
نه دست هایمان در هم گره خورد ،
نه نگاه هایمان !
گره فقط درکارمان افتاده است...!