صرفِ فعلِ بستن
ما صرف کردیم هردومان فعلِ کشیدن را
او ناز از تو ، من سه پُک سیگارِ بهمن را!
آن روزهایی که دوچشمم کاسه ی خون بود
در فکرِ او بودی و بستی ساکِ رفتن را
گیسویِ تو آرامش شب های طولانیست
شب های طولانی نمی فهمند خرمن را
پاییز را بی عطرِ تو سر کردمو حالا
باید چگونه ماه های ِ بی تو بودن را -
- زنده بمانم ، زندگی بی تو نمی ارزد
بیرون بکش از قلبِ خود دنیایِ بی من را
من دل به تو بستم، تو بر من چشم را بستی
دیدی تفاوت بینِ صرفِ فعلِ بستن را؟!
| کامل غلامی |
- ۰ نظر
- ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۳۰
- ۶۰۷ نمایش