خودمانیم...
خدا هم شاعر بوده!
حاضرم قسم بخورم صبح ها که تو از زیر درختان راه میروی خدا آن بالا
لای ابرها نشسته
دستهاش را زیر چانه اش زده
و تو را نگاه میکند!
و زیر لبش زمزمه میکند:
"رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست"
| حامد نیازی |