دوستت دارم
نقاشی ات کردم میان برکه ای خالی
گردن کشیدی بر تنم از هر چه قو قوتر
بین من و تو ماجرای عشق از آن روز
وارونه شد، تو شیر تر... من بچه آهو تر
تهدید کردی: "عشق کلی درد سر دارد
مردی که عاشق می شود حتما جگر دار..."
حالا ازین اوضاع حافظ هم خبر دارد
من آبرو دارم، حیا کن! بی هیاهوتر!
با هر نگاهم می شنیدی: دوستت دارم
یا پشت آهم می شنیدی: دوستت دارم
در شعرها هم می شنیدی: دوستت دارم
پیدا نخواهی کرد دستانی از این رو تر
هر بار گفتی: "مرگ"، گفتم چشم می میرم
هر بار گفتی:"عشق"، گفتم از تو می گیرم
"باران" طلب کردی و من در حال تبخیرم
دیگر چه میخواهی؟ بگو! گردن ازین موتر؟
من راضی ام، حتی به این از عشق سر خوردن
باشد، برو! اما نه با رفتن، نه با مردن
تسلیم تابوتی چرا؟ برخیز، کاری کن
گردن کشی کن بازهم از هر چه قو، قوتر
خواب مرا از ابتدا با گریه می دیدی
تا انتها خواب مرا با گریه می دیدی
سنگ تو را میشورم و تعبیر خواهد شد
یک مرد در رویای تو، با چشم و زانو، تر...
| محسن انشایی |
شرمنده خواهری
ایشالا جبران میکنم وقتی به طور مداوم برگشتم
بوووووووووووووووس
بووووووووووووووس