من پنجره را دوست دارم
که تو را به من نشان داد
باد را
که عطرِ تو را برایم آورد
خواب را دوست دارم که تو را در آن دیدم
من نهر را دوست دارم
که دستهایِ تو را میشست
دریا را
که تنت را شنا کرده بود
وَ جاده را
که گامهایِ تو بر آن خورده بود
من عشق را دوست دارم
که عاشقِ تو شُدم!
| افشین صالحی |