کتاب هایمان
چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۵۶ ق.ظ
آن روز ها که از شوق هم سقف شدن بی تاب بودی، گفتی دیگر نیاز نیست از هر کتاب دو تا داشته باشیم. و این شد که علاوه بر سقف، آغوش و غم، کتاب هایمان نیز مشترک شد. دیروز که به مسالمت آمیز ترین شکل ممکن تصمیم به جدایی گرفتیم، همچنان دغدغه کتاب هایت را داشتی. به جز سلام و خداحافظی سرد چند بار جمله " این کتاب مال تو بود یا من؟ "
سکوت این خانه بی سقف را شکست. " غرور و تعصب " را بردی و صد سال تنهایی را گذاشتی. " دزیره " را بردی و بر باد رفته را گذاشتی. "خاطرات مُرده"، که نام نویسنده اش خاطرم نیست را بردی و سررسید خاکستری خاطرات مشترکمان را جا گذاشتی ...
| پدرام مسافری |
زندگیشون خلاصه ای از لیست کتابایی بود که من قراره بخونم:))
غرور و تعصب
صد سال تنهایی
دیزره کلاری(اینو جدیدا اضافش کردم داستان معشوقه ی پادشاه فرانسه و وقایع انقلاب فرانسه)