محبوبم ( نامه ی شماره پنج )
جمعه, ۲۳ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۴ ق.ظ
محبوبم...
از چه بگویم!
زندگی تاوان دارد و عشق بیشترینش است.
از چه بگویم که راضی ات کند، از ته دل بخندی...
بعد پیش خودت فکر کنی: شادیِ بزرگی را در چنته ات پنهان کرده ای!
از مرگ...
یا زندگی
از کدام بگویم که عشق زوال ناپذیر باشد و معرفت واژه ای که پلیدی ها را کتمان کند؟!
کتمان کنم؟
چه را؟
آدم ها که همچنان هستند و گربه ها بی هیچ ترسی روی دیوار معاشقه می کنند.
چه را؟
تنهایی که همیشه هست و سایه ها هستند و چیزهای غمگین تری هم هست که دستش را توی پیراهنم کرده!
بدهم؟!
تو میگویی قلبم را بدهم؟
و بی قلب آیا می شود زندگی کرد؟
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
هر جور صرفش کنیم؛ طعم تلخ و گسی دارد
که هر چه لب ها را بهم میمالیم... چیز شیرینی عایدمان نمی شود.
| حمید جدیدی |