من کنارتم،روبروت و پُشتِت
يكشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۱۴ ب.ظ
گردنبند رو بست دور گردنم و آروم در گوشم گفت :
این گردبند مثل عشق میمونه، هیچ وقت از خودت دورش نکن،
برگشتم به سمت صورتش و گفتم :
فقط یه بدی داره، برای دیدنش باید همیشه یه آینه باشه،
دیگرون بیشتر از خودم می بیننش و بیشتر از من لذت میبرن،
و خودم هر بار که بخام حس کنم هست، باید با انگشتام لمسش کنم. وقتی هم که اتفاقی گمش کنم،
دستپاچه و مضطرب همه جا رو باید دنبالش بگردم و اگه پیداش نکنم ...
گفت : من کنارتم،
روبروت و پُشتِت
کنارت تا مردم ما را با هم ببینن،
روبروت مثل یه آینه،که هر وقت تو چشام نگا کنی عشق رو ببینی
پُشتِت، که اگه اتفاقی گمش کردی دستم روی شونه هات اضطرابت رو کم کنه.
| حمید جدیدی |