زنی که
پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۱۱ ب.ظ
زنی که
روز ندارد زنی که شب دارد
زنی که درد ندارد زنی که تب دارد
زنی که
داغ غمی ناگزیر در قلبش
و حس تلخ «جدایی بی سبب» دارد
زنی که واکنش یک کنش درون خود است
زنى که مشکل او ریشه در عصب دارد
زنی که با همهی زن شدن موافق نیست
و از لحاظ زبانی به زن نسب دارد
زنى که حاصل یک انقلاب بیرونیست
زنی که حاملیک جبر کاملن تلخ است
زنی که جبرترین جبر ممکن جبر است
زنی که زیر لبش با خودش میاندیشد
که زن همیشه به زن بودنش لقب دارد
زنی که هیچ کس عاشقش نخواهد شد
زنی که حرف ندارد زنی که لب دارد
| سید احمد حسینی |