دستانم را کنار زد
چمدانش را برداشت
در را بست
و باران گرفت
چیک
چیک ...
پرستار در گوشم میگوید :
اگر آرام باشی
سرمت که تمام شد
دستانت را
باز میکنم !
| سمانه سوادی |