جدول
بیا یک جدول بکشیم؛ با دو ردیف و نمی دانم چند ستون !
ردیف اول من می نشینم، دومی خانه تو
من، با شب شروع می شوم
تو، با لبخند خورشید
تو، میز می چینی
من، سفره پهن می کنم
من، چای را داغ دوست دارم
تو، قهوه را سرد
تو، چشمت به دنبال تیترهای درشت روزنامه صبح
من، حریص صفحه حوادث
من، زنده ی روز های ابری
تو، بی آفتاب می میری
تو، جانت بسته به صفحه ی بزرگ تلویزیون
من، می میرم برای رادیوی کوچک ترانزیستوری
من،دلکش و بنان گوش می کنم
تو، شیفته ی سایه و هیچکس
تو، یک چخوف باز قهار
من،هر بار نگران پرت شدن آناکارنینا به زیر قطار
من، نشانی همه ی گلفروشی های شهر را بلدم
تو، نام هر چه خیابان در شهر
تو، با شُرشُر باران کوچه گرد می شوی
من، در سکوت برف می خوابم
من، حیران مسیر
تو، دلباخته ی مقصد
تو، در تعقیب فردا
من، جا مانده ام در گذشته
من، آرزوهایم را سر بریده ام
تو، آمالت را زندگی می کنی
تو، آماده ی سفر
من، دلبسته ی حَضَر
بیا جدول را ببندیم !!
تو، برو...
ماندن، سهم من...
| فریبا مهر |
- ۹۵/۱۰/۱۸
- ۴۱۷ نمایش