یه خداحافظی طلبکارم!
چیزی از زندگیت نمی مونه
از گذشته که دست برداری
خاطره، عکس، یادگاری هاش...
واجبه هر چی هست برداری!
از زمانی که ساکتو بستی
چند هفته گذشت، یادم نیست!
من دعا کردم و نبخشیدیم...
هیچ کس پشت اعتقادم نیست!
تو به تنهایی معتقد بودی
گریه هامم تو رو هوایی نکرد!
من دعا کردم و تو دور شدی...
این خدا واسه من خدایی نکرد!
کوچه ها رو قدم زدم تا صبح
شهر من بین گریه هام گُم بود
با تو "تهران" برای من "چالوس"...
بی تو تهران برای من "قم" بود!
لا به لای صدای "یزدانی"
به خودم فُحشای بدی دادم
من چرا این ترانه رو گفتم؟!
به خودم بوق ممتدی دادم!
من از اینکه تو اشکمو دیدی...
کوچه از رفتنت معذب شد
دل بریدی و حال من بی تو...
مثل این خونه نا مرتب شد!
هر کجا اسم تو وسط اومد...
هر کجا حرفی از تو شُد بودم
وقتی می رفتی مثل بچگیام
خیسِ گریه تٓهِ کُمُد بودم!
بعدِ من خطتو عوض کردی
من ولی این شمارتم دارم
من ازت تا زمانی که زنده م...
یه خداحافظی طلبکارم!
کوچه ها رو قدم زدم تا صبح
شهر من بین گریه هام گُم بود
با تو "تهران" برای من "چالوس"...
بی تو تهران برای من "قم" بود!
لا به لای صدای "یزدانی"
به خودم فُحشای بدی دادم
من چرا این ترانه رو گفتم؟!
به خودم بوق ممتدی دادم!
| مهدی ایوبی |