من حریف نبودنت نمی شوم
سه شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۰۲ ق.ظ
زبان باز می کند پیراهنم
که زخمی دستهای توست
فنجان رد لبهایت را به یاد می آورد
چشمهایم بهانه ات را می گیرند
گلهای پشت پنجره
خسته از خاکستر سیگارها
بهار را فراموش می کنند
فریاد می زنند دیوارها
خسته. از سایه ی لاغرم
که دلهره می اندازد در دلهاشان
محکم لبخند تو را بغل می گیرند
من حریف نبودنت نمی شوم
| زهره امیری |
- ۹۵/۱۱/۰۵
- ۳۳۸ نمایش