مجبور نیستی که بمانی، ولی نرو ..!
شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۰۰ ب.ظ
پابند کفش های سیاه سفر نشو !
یا دست کم بخاطر من دیرتر برو
دارم نگاه میکنم و حرص میخورم
امشب قشنگ تر شده ای ، بیشتر نشو
کاری نکن که بشکنی امـا ...شکسته ای
حالا شکستنی ترم از شاخه های مُو
موضوع را عوض بکنیم ، از خودت بگو
به به مبارک است ، دل خوش ، لباس نو
دارند سور و سات عروسی می آورند
از کوچه های سرد به آغوش گرم تو !
هی پا به پا نکن که بگویم سفر به خیر
مجبور نیستی که بمانی ... ولی نرو ..!
| مهدی فرجی |