بعدترهایمان
منتظر بودم بعدتر ها که آمدی هوا به جای بارانی، ابری باشد. منتظر بودم بعدتر ها که آمدی به جای گل های همیشگی، این بار دسته گل نرگس در دستانت باشد. منتظر بودم بعدتر ها که آمدی به جای سلام، بگویم شما. منتظر بودم بعدتر ها که آمدی به جای اسمت بگویی به جا نیاوردی؟! منتظر بودم در همان لحظه که میخندم، بگویی آمده ام که بمانم...
من برای بعدتر های هردویمان نقشه کشیده بودم... حتی در بعدتر ها لباس چهارخانه ات درشت تر شده بود، مدل مو هایت تغییر کرده بود، عطر هایت تلخ تر شده بود، صدایت کمی آهسته شده بود، دیگر به سرعت قدم بر نمیداشتی...
در بعد تر ها موهایم بلند تر شده بود و جای خنده های بلندم لبخند میزدم، دیگر برایم تناسب رنگ لاک هایم مهم نبود، لباس های راحت میپوشیدم. در بعدتر هایمان خواننده مورد علاقه هردویمان همان آهنگ معروف همیشگی را بازخوانی کرده بود و مدام آهنگ تکرارمیشد. بعدتر ها هردویمان بزرگتر شده بودیم و فهمیده بودیم جز خودمان کسی ما را نمیفهمد...
من با بعد ترهایمان سالیان درازی را صبح کردم.
| نرگس حریری |