او زن بود
يكشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۱۳ ب.ظ
او زن بود
یک زن غمگین
از آنها که موهایش را نمی بافت
حرفهایش را به کسی نمی گفت
و شبها معشوقش را
_که در بالش خاک کرده بود_
در آغوش می کشید
او زن بود
که می توانست چند روز چیزی نخورد
نخوابد
و ساعت ها به یکجا خیره شود
من برایش دشت آورده بودم
روی سینه ام
که سر بگذارد
او اما زن بود
از آنها که سیگارش را به آتش می سپرد
اما فراموش می کرد بکشد
یک زن غمگین
که تخت خوابش برای دو نفر
جا نداشت
| آیا عابدین |