کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

گریه کردن به چه کار می آید؟

سه شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۰۴ ق.ظ


مردها نمی فهمند گریه کردن به چه کاری می آید. تو گریه میکنی و آنها تنها سیگار می کشند، شانه هایشان می افتد، ریش هایشان بلند می شود،با غم تخمه پوست میکنند و مدام دنبال چیزی می گردند. 

من گریه می کردم وقتی که  نور بیلبوردها افتاده بود روی صورتم ؛

 گریه می کردم کنار خیابانی که تراکت های باران زده پیاده رو اش را فتح کرده بودند ... 

من گریه می کردم و او میگفت : گریه می کنی که چه؟ این گریه کردنت به چه کاری می آید؟ کدام بدبختی را می دهد که باد با خودش ببرد؟ فایده ی همه ی اینها چیست؟؟؟

او نمی دانست گریه که می کنم_ چشم هایم که اشکی می شوند؛ زندگی مات است. 

انقدر مات و نامعلوم که انگار درون حبابی زندگی میکنی و نمی خواهی دستی برای ترکیدنش روی شانه ات بنشیند.

او گفت فایده ی همه ی اینها چیست و  نمی دانست گریه که میکنم ، تمام صندلی های آن کافه، چراغ های دو طرف خیابان، خانه های جدا افتاده، ادمهای تنهای شهر، همه شان توی اشک چشم هایم بهم می رسند.

نمی دانست گریه که می کنم، رفتنش را نمی بینم..

 او نمی دانست که شیارهای منظم پرتقال های خونی ِ روی میز خانه اش قلبم بود. 

نمی دانست که از عربده ی مردهای خیابان استقلال ترسیده ام.

 نمی دانست که بلیت های نیم بهای سینما آزادی توی دستم عرق کرده بودند و نیامد.

 نمی دانست که ساندویچی ِ رضا،بدون او!! و بوی کوکا کولاهای مشکی اش گریه آورند. 

نمی دانست که متروی ولیعصر بیشتر  بغض بوده ام یا اتوبان امام علی را .

آخ که مردها نمی فهمند گریه کردن به چه کاری می آید. آنها کنار دکه های پایین شهر ترمز می زنند و با گرفتن فندک های ارزان قیمتشان می فهمی که غمگیند... آن ها در ترافیک؛ ارنجشان را روی شیشه ی پایین کشیده ی ماشین می گذارند و از جوری که به رو به رو خیره می مانند می فهمی که غمگیند.... آنها به دقت سیفون ِ توالت را می کشند و از سفیدی کنار شقیقه شان می فهمی که غمگیند .... 

زمان که می گذرد، مرد ها دیگر نمی پرسند که "چرا؟؟؟" ...

 و  زن ها اما هنوز ، 

صورتشان را بین دست های باریک و سفیدی که بوی گل سرخ می دهد می پوشانند و گریه می کنند...


| الهه سادات موسوی |

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۶/۰۱/۰۸
  • ۹۸۵ نمایش
  • پروازِ خیال ...

الهه سادات موسوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی