دوستت دارم عزیزم
دوستت دارم عزیزم.
_ و این جمله ای ست خبری _
به دخترم گفتم:
همه چیز عوض خواهد شد!
وقتی که سال ها بعد
ضربان قلبت
تند تر از همیشه
خون را
به گونه های تُردَت می پاشد.
شک خواهی کرد میان ماندن و رفتن،
بیشتر اما خواهی گریست!
تردید
خنجری ست فرو رفته در پهلویت
و عشق
ملامت سنگینی که از مادرانت
نسل به نسل
توی گوش هایت سرزنش می شود.
دوستم داری عزیزم ؟
_ و این جمله ای پرسشی ست _
همسرم همیشه می پرسد!
گاهی از من
گاهی از عکس هایمان
از آینه اما بیشتر
جواب توی آستین من است
باید اشک هایم را پاک کنم!
خاطرم هست که گرده ی اقاقیا بودیم
باد ما را آورده بود روی کاناپه،
روی تخت،
روی برچسب های فلزی یخچال
یادش رفت ببرد!
پس در گوشه ای گریستیم
تا گل های شاداب تر
سهم بیشتری از آشپزخانه و راهرو داشته باشند.
دوستم داشته باش عزیزم.
_ و این جمله ای ست دستوری_
از من
به تویی که ندارمت
از من
به دخترم که ندارمش
از من به گرده های اقاقیا
نیستید که بشنوید
و امر، امر من است عزیزم.
تنهایی، بازیچه نیست!
تردید، تُف سر بالاست!
و رفتن چیزی از جسارت نمی فهمد.
به دخترم بگو
که گونه های سرخ
همیشه دوست داشتنی ترند
و "دوستت دارم عزیزم"
یقینا جمله ای عاطفی ست.
| حمید جدیدی |