دوستت میدارم
تو به زندگی می مانی
به نوشیدن جرعه ای آب در فاصله ی دو رؤیا
به بوییدن عطرِ یکی نامهْ پیش از گشودنش
به سلام هر سپیده دم
به فرونشاندن عطش اطلسی ها
به زنگ بیهنگامِ تلفن
با خبری گوار یا ناگوار
| یغما گلرویی |