شهر بارونی
تو هر شهر دنیا که بارون بیاد
خیابونی گم می شه تو بغض و درد
تو بارون مگه می شه عاشق نشد؟
تو بارون مگه می شه گریه نکرد؟
مگه می شه بارون بباره ولی
دل هیشکی واسه کسی تنگ نشه؟
چه زخم عمیقی توی کوچه هاست
که بارون یه شهرُ به خون می کشه
تو هر جای دنیا یه عاشق داره
با گریه تو بارون قدم می زنه
خیابونا این قصه رو می دونن
رسیدن سر آغاز دل کندنه
هنوز تنهایی سهم هر عاشقه
چه قانون تلخی داره زندگی
با یه باغی که عاشق غنچه هاست
چه جوری می خوای از زمستون بگی؟
یه وقتا یه دردایی تو دنیا هست
که آدم رو از ریشه می سوزونه
هر عشقی تموم می شه و می گذره
ولی خاطره ش تا ابد می مونه
گاهی وقتا یه جوری بارون میاد
که روح از تنِ دنیا بیرون می ره
یکی چترِ شادیشو وا می کنه
یکی پشتِ یه پنجره می میره
تو هر جای دنیا یه عاشق داره
با گریه تو بارون قدم می زنه
خیابونا این قصه رو می دونن
رسیدن سر آغاز دل کندنه
هنوز تنهایی سهم هر عاشقه
چه قانون تلخی داره زندگی
با یه باغی که عاشق غنچه هاست
چه جوری می خوای از زمستون بگی؟
| ترانه سرا: بابک صحرایی |
| خوانندگان: سیامک عباسی، محمد راد |
- ۹۷/۰۷/۱۴
- ۱۲۴۰ نمایش