بی عشقی، “نداشتنِ” تلخیست
دلم گرفته برای اوناییکه واسه ابراز عشقشون ؛
ماههاست فقط حساب کتاب میکنند دریغ از یه ارزن دلیری!
ابتهاج میگفت “باید عاشق شد و رفت” و خوب چیزی گفته
البته که عشق یکسره موجب دردسره،
البته که حساب عاشقی و ازدواج را باید با هم کمی تفکیک کرد
البته که عاشق یه پفیوز نباید شد
البته که عاشقی شیرجه زدنه و وای به حال شیرجه زنی که شنا بلد نباشه
ولی؛
بی عشقی، “نداشتنِ” تلخیست.
یکی باید باشه غیر خودمون که به خاطرش حسودی کنیم و واسش یقه پاره کنیم ؛
به بهانه ش، دعای سر قنوت رو بلندتر بخونیم و عطر شعر مولوی و طعم کتاب کریستین بوبن رو بفهمیم ؛
تلفنی واسش شعر ” بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ” رو بخونیم و از صدای نفسش اون ور خط بفهمیم حظ کرده
یکی باید باشه به بهانه ش
باشگاه بریم، قشنگ تر بپوشیم، سوت بزنیم و تو جاده آهنگ ” یکی را دوست دارم” معین رو بلند بخونیم
و بعضی غروب ها به یادش آهنگ همایون زمزمه کنیم :” نبسته ام به کس دل...”
یکی باید باشه که نگهش داریم
باید عاشق شد و ماند.
| علیرضا شیری |
- ۹۸/۰۱/۲۸
- ۴۳۲ نمایش