بی خبری
شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۷:۰۱ ب.ظ
مادر رنج و پدرخواندهی آوارگیام
خسته از آنچه که آمد به سر زندگیام
حیرت انگیزترین فاجعهی این برهوت
یک پشیمانی بیفایده در حین سقوط!
شرح دلگیرترین منظرهی برگ و باد
سفرهی خالی و مشق شب بابا نان داد!!
من یکان عدد هیچم و از هیچ پُرم
چون سکوت آمدهام تا به کسی بر نخورم
شعر تلخی شدهام، دیوانی از دلواپسی
از مصیبت نامهها فالی نمیگیرد کسی
رو به این منظرهی بیسر و ته حیرانم
گویی از چشم خدا هم بخدا پنهانم
ای خوش آن عمر که در بیخبری سر کردم
کاش میشد به همان بیخبری برگردم...
| محسن شیرالی |
- ۹۹/۰۱/۲۳
- ۳۱۸ نمایش