چنان خسته ام از روزگار
انگار روح صد آدم پیر
در سینه ام حلول کرده است
پیرمرد درون من
از این همه روزهای بی شمار
تنها یک بهار آرزو دارد.
یک بهار
که غروبش
دل هیچکس نلرزد...
| نیکی فیروزکوهی |
درود عالی وبسیار غم انگیز
سبزباشید
درود عالی وبسیار غم انگیز
سبزباشید