فکر کن همه چی خوبه
خیرهخیره نگام میکنی و میگی: «واسه فراموش کردن باید از یه جابی شروع کرد، فکر کن نبودم، فکر کن ندیدیم، فراموش کن و بذار همه چی تموم شه. بذا...»
نگات که میکنم دلم آروم میشه، وقتی با دست موهات رو از روی صورتت میندازی پشت گوشت، یه عطر عجیبی توی هوا میپیچه.
نشستم روبهروت و نفس کشیدنت رو تماشا میکنم. تو چهطوری نفس میکشی که من نفسم میگیره؟ چشمم به چشمات و گوشم به صدات. میگن صدایی که آدم از خودش میشنوه با اون چیزی که به گوش بقیه میرسه فرق داره. خوشبهحال من که اسمم رو با صدای تو شنیدم. حالا بعد از تو دیگه دلم با صدای کسی نمیلرزه.
شبا که ماه میفته وسط آسمون، میام توی ایوون و رو به عکست میشینم. توی هوا یهکم از عطر همیشگیت میزنم و از روی پیامگیر به آخرین پیامت گوش میدم.
همهچی خوبه. چشمات رو به منه و عطر موهات توی آسمون و صدات زیر گوشم.
فقط دلم برای «جانم» گفتنت تنگ شده.
| پویا جمشیدی |
مرسی برای سایت خیلی خوب شما