کافه شعر

******
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد...

" دنیا به شاعرها بدهکاره "

******
برای دیدن عکس در سایز واقعی
بر روی آن کلیک کنید.
امیدوارم از پست ها لذت ببرید :))

بایگانی
محبوب ترین مطالب

پروانه ها

چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۰، ۰۳:۰۶ ب.ظ

 

گاهی نرم و گاه سخت و شکننده، درست مثل پروانه‌ها.

آنها زیبایند و مملو از رنگ؛ و تا وقتی آزادند بسیار لطیف و شادی بخش‌اند، بی آنکه خود بفهمند!

"آیا تا بحال پروانه‌ی زنده ای را در دست  گرفته‌ای؟"

به محض اولین تماس با بال‌هایشان، انگشتان شما رنگ می‌گیرد.‌ این ممکن است آن ها را بکُشد یا اگر خیلی خوش شانس باشند با بال های زخمی و برای مدتی کوتاه، دوباره پرواز کنند.

تمام ما لااقل برای یکبار هم که شده در زندگی‌مان پروانه بوده‌ایم...

نِشَسته در دستان کسی که روزی دوستمان داشت!

تنِ ما زخمی بزرگ است که پوستی رنگین آن را پوشانده...!

و زخم ها...

زخم ها اصلیت ماست.

ما رنگدانه هایمان را در نهایت سخاوت به دست های کسی که دوستمان داشت بخشیده‌ایم، و جای خالی آنها عاقبت ما را خواهد کُشت.

 

| حمید جدیدی |

  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • ۰۰/۰۶/۳۱
  • ۱۶۷ نمایش
  • پروازِ خیال ...

حمید جدیدی

نظرات (۲)

  • دچارِ فیش‌نگار
  • درود

    پاسخ:
    و صد درود :)

    روزی در کنار ساحل قدم می زدم و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد. جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم. نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است، با خودم فکر کردم، در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش من را فریب داده و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است، ولی آیا اگر به سمت آن شیء بی ارزش نمیرفتم، واقعا می فهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را میخوردم... کتاب مکتوب پائولو کوئلیو

    پاسخ:
    چه نوشته ی خوب و به جایی
    ممنون از به اشتراک گذاشتنش
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی