برگرد
عُزّای من! با تو نیایش می کنم:برگرد!
رفتم؟!...غلط کردم! درستش می کنم...برگرد!
من که به پای هیچکس سر خم نمی کردم
زانو زدم پای تو، خواهش می کنم برگرد!
با سازِ تو رقصیده ام اما تو با سازم...
حالا که دارم با تو سازش می کنم برگرد!
تا تو ببینی خوابِ پروازِ دوتایی را
این شانه ها را بال و بالش می کنم...برگرد!
آن برگِ پاییزم که پای تو غرورش ریخت
زیرِ لگد اظهارِ خِش خِش می کنم...برگرد!
| حسین نادری |
- ۰ نظر
- ۳۱ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۴۸
- ۲۳۳ نمایش