عصر جمعه!غروبِ سیزده به در!
جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۵۷ ب.ظ
اینم از این! بهارتم دیدیم!
تویی که عشقِ هفتسین بودی!
صبح بارون و عصر و شب بارون...
تو زمستونِشم همین بودی!
من کجا راهو اشتبا(ه) رفتم؟
چرا این خونه با تو را(ه) نمیاد؟!
نه! بهم فرصت دوباره نده!
این ادا بازیا به ما نمیاد!
فصلِ نو! آسمونِ ابری تر!
سالو بازیچهی بهارم کن!
عصر جمعه! غروبِ سیزده به در!
عید امسالو زهرمارم کن!
مطمئنّم که غصههای تو ام
توی تقویم قبلی جا نشده
اون که تو آینهی اتاق توئه
مطمئنّی ازم جدا نشده؟
مطمئنّی میخوای ببخشی منو؟!
مطمئنّی هنوز کنار منی؟!
پاشو! تعارف نکن! طبیعی باش!
نمیخوای سبزهتو گره بزنی؟
فصلِ نو! آسمونِ ابری تر!
سالو بازیچهی بهارم کن!
عصر جمعه! غروبِ سیزده به در!
عید امسالو زهرمارم کن!
| میثم بهاران |